ترجمه مقاله

سوسک

لغت‌نامه دهخدا

سوسک . (اِ)نوعی از جعل باشد و او بیشتر در حمامها متکون میشود. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). صراراللیل . جدجد. صیاح اللیل . خرچسنه . گوگال . (یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
سوسک به بچه اش میگوید قربان دست و پای بلوریت .
ترجمه مقاله