ترجمه مقاله

سوف

لغت‌نامه دهخدا

سوف . [ س َ ] (اِ) امید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): فلان یقتات السوف ؛ فلان به امید زندگی میکند. (منتهی الارب ). || انتظار. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله