سپاسداری
لغتنامه دهخدا
سپاسداری . [ س ِ ] (حامص مرکب ) شکران . (منتهی الارب ). حمد. حق شناسی . تشکر. امتنان :
چونکه ماهان ز رفق و یاری او
دید بر خود سپاسداری او.
بر قیاس نواله خواری تو
ناید از من سپاسداری تو.
چونکه ماهان ز رفق و یاری او
دید بر خود سپاسداری او.
نظامی (هفت پیکر ص 250).
بر قیاس نواله خواری تو
ناید از من سپاسداری تو.
نظامی .