ترجمه مقاله

سپدکوه

لغت‌نامه دهخدا

سپدکوه . [ س ِ پ ِ ] (اِخ ) کوهی است :
سپهبد بسوی سپد کوه شد
بیامد دمان و بی اندوه شد.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 3 ص 825).


همه پاک سوی سپدکوه برد
به بند اندرون سوی انبوه برد.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 3 ص 797).


ترجمه مقاله