سپر بر آب انداختن
لغتنامه دهخدا
سپر بر آب انداختن . [س ِ پ َ ب َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) غروب کردن :
اگر نه روز بخصم تو اقتدا کرده ست
پس ازبرای چه معنی سپر بر آب انداخت .
اگر نه روز بخصم تو اقتدا کرده ست
پس ازبرای چه معنی سپر بر آب انداخت .
ظهیر فاریابی .