سپه کشیلغتنامه دهخداسپه کشی . [ س ِ پ َه ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل سپاه کش . سپاه کشی کردن : اقبال در این سپه کشی قائد توست در هر منزل پیک ظفر رائد توست .(از بدایع الازمان ).