سکالش گر
لغتنامه دهخدا
سکالش گر. [ س ِ ل ِگ َ ] (ص مرکب ) اندیشه مند. اندیشه کننده :
سکالش گری کو نصحیت شنید
در چاره را در کف آرد کلید.
سکالش گریهای خاطرپسند
که از رهروان بازدارد گزند.
سکالش گری کو نصحیت شنید
در چاره را در کف آرد کلید.
نظامی (شرفنامه ص 174).
سکالش گریهای خاطرپسند
که از رهروان بازدارد گزند.
نظامی .