ترجمه مقاله

سکاله

لغت‌نامه دهخدا

سکاله . [ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) فضله ٔ سگ . (برهان ). سرگین سگ . (اوبهی ). گه سگ . (صحاح الفرس ). غائط سگ . (لغتنامه اسدی ) :
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده است
که این سکاله و گوه سگ است خشک شده .

عماره ٔ مروزی .


رجوع به سگاله شود.
ترجمه مقاله