ترجمه مقاله

سیاقت

لغت‌نامه دهخدا

سیاقت . [ ق َ ] (ع مص ) روان کردن . (غیاث ) (آنندراج ). روانی و عدم اغلاق . (ناظم الاطباء). || (اِ) ترتیب . روش . طرز. قاعده : اکنون تاریخ که در آن بودیم بر سیاقت خویش برانیم . (تاریخ بیهقی ). و در این موضع اثبات این ابیات اگرچه نه از طرز و مساق این سیاقت است . (جهانگشای جوینی ).هم بر این سیاقت برفت . (کلیله و دمنه ). چون بر این سیاقت در مخاصمت نفس مبالغت نمودم براه راست بازآمد. (کلیله و دمنه ). و با سیاقت کتاب البته مناسبتی ندارد. (کلیله و دمنه ). ذکر او در سیاقت سخن ملقب به سیف الدوله ایراد کرده باشند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اگر در سیاقت سخن دلیری کنم شوخی کرده باشم . (گلستان ).
ترجمه مقاله