ترجمه مقاله

سیاه

لغت‌نامه دهخدا

سیاه . (اِخ ) نام اسب اسفندیار است و چون سیاه بوده بدین نام میخوانند. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (از جهانگیری ). || (اِ) اسب سیاه بطور مطلق :
تو بردار زین و لگام سیاه
برو سوی آن مرغزاران پگاه .

فردوسی .


بیارید گفتا سیاه مرا
نبرده قبا و کلاه مرا.

فردوسی .


ابا خود ببرده ست خنگ و سیاه
که بد باره ٔ نامبردار شاه .

فردوسی .


از پشت سیاه زین فروکرد
بر زرده ٔ کامران برافکند.

خاقانی .


ترجمه مقاله