سیاه کاریلغتنامه دهخداسیاه کاری . (حامص مرکب ) فاسقی . بدبختی . (برهان ). فسق . فجور. ظلم . (ناظم الاطباء) : شب چو نقش سیاه کاری بست روزگار از سپیدکاری رست .نظامی (هفت پیکر ص 239).