ترجمه مقاله

سیم سرین

لغت‌نامه دهخدا

سیم سرین . [ س ُ ] (ص مرکب ) که سرین او سپید و نقره رنگ باشد :
در مجلس تومطرب و در بزم تو ساقی
سرو سمن اندام و بت سیم سرین باد.

امیرمعزی (از آنندراج ).


رجوع به سرین شود.
ترجمه مقاله