ترجمه مقاله

شاتو

لغت‌نامه دهخدا

شاتو. (ترکی ، اِ) زینه و پله ٔ نردبان . (ناظم الاطباء). || نردبان . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (غیاث ). و به تازی سلم خوانند. (آنندراج ) :
کجا بر کنگر قصرش کمندافکن توان گشتن
کجا بر بام گردون میتوان بنهاد شاتو را.

نصیرالدین بدخشانی (از فرهنگ نظام ).


کمند زلف تو را دست میزند عاشق
که آشنا نبود بام وصل شاتو را.

نصیرالدین بدخشائی (از فرهنگ نظام و آنندراج ).


ترجمه مقاله