ترجمه مقاله

شاددل

لغت‌نامه دهخدا

شاددل . [ دِ ] (اِخ ) نامی از نامهای ایرانی : و پسر شاددل که امیر عدن بود آب آورده بود از جای دور مال بسیاربر آن خرج کرده ... و به دشت عرفات برده و آنجا حوضها ساخته که در ایام حج پرآب کنند. (تاریخ سیستان ).
ترجمه مقاله