ترجمه مقاله

شادمان

لغت‌نامه دهخدا

شادمان . (اِخ ) (حصار) قلعه ٔ شومان . (الشومان ) که در ناحیه ٔ قبادیان و جنوب شهر واشجرد قرار داشت . لسترنج درباره ٔ این حصار نویسد: در قسمت علیای رود قبادیان و باختر پل سنگی ، شهر واشجرد واقع بود که بگفته ٔ اصطخری به اندازه ٔ ترمد وسعت داشت و بمسافت اندکی در جنوب آن ، قلعه ٔ بزرگ شومان (الشومان ) واقع بود. در ولایت اطراف شومان زعفران فراوان حاصل میشد و از آنجا به نقاط دیگر صادر میگردید. مقدسی درباره ٔ شومان گوید مکانی پرجمعیت و آباد و نیکو است . یاقوت درباره ٔ اهالی شومان گوید اهالی آنجا سرکش و بر سلطان خویش متمردند. در زمان وی این نقطه از ثغور مهم اسلامی در مقابل ترکان بوده است . شرف الدین علی یزدی در وصف جنگهای امیرتیمور مکرر از این قلعه بنام حصار شادمان یاد کرده و غالباً آن را بصورت مختصر حصار یا حصارک نوشته و امروز هم به «حصار» معروف است . (سرزمینهای خلافت شرقی ص 468). و رجوع به دستور الوزراء چ سعید نفیسی ص 392و 445 و تاریخ حبیب السیر چ خیام ، فهرست ج 3 شود.
ترجمه مقاله