شادگارلغتنامه دهخداشادگار. (ص مرکب ) شادمان . خوشحال . رجوع به شادکار شود : تو شادی کن ار شادگاران شدندتو با تاجی ار تاجداران شدند.نظامی (از بهار عجم ) (از آنندراج ).