ترجمه مقاله

شاذنج

لغت‌نامه دهخدا

شاذنج . [ ذَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب شاذنه . شادنه .حجرالدم . صندل حدیدی . خماهن . عدسیه . حجرالطور. حجرهندی . بیدوند. معرب شاه دانه . (منتهی الارب ). رجوع به حجرالدم و شاذنج و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 715 شود.
ترجمه مقاله