ترجمه مقاله

شارمار

لغت‌نامه دهخدا

شارمار. (اِ مرکب ) نوعی از مار بزرگ و عظیم باشد. (برهان ). مرکب از: شار + مار. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مار بزرگ . (رشیدی ). مار سخت بزرگ . (شرفنامه ٔ منیری ) (سروری ). برغمان :
شور مورند حسودانش اگر چه گه لاف
شارمارند و نفربا نفر آمیخته اند.

خاقانی .


رجوع به شار در معنی بزرگ شود.
ترجمه مقاله