ترجمه مقاله

شاطل

لغت‌نامه دهخدا

شاطل . [ طِ ] (معرب ، اِ) شاتل . روشنک گرم است مسهل صفرا و اخلاط غلیظه . (منتهی الارب ). نام دارویی هندی است . (دزی ج 1 ص 716). التمیمی در المرشد آورده است که دارویی است هندی و آن بشکل و گردی و اندازه به کماه خشک ماننده بود و طبیعت آن در آخر سوم گرم خشک و مسهل قوی کیموسات غلیظه ٔ اعصاب و رباطات مفاصل است و آن را گاهی در ترکیبات حب انجاج هندی داخل کنند و جهت فالج و لقوه و صرع و رعشه وخشکی اعصاب و امراض بارده ٔ دماغ نافع است و مسهل کیموسات محترقه بود و شربتی از وی نیم درم بود با هموزن آن نبات که به آب گرم بیاشامند. (از مفردات ابن البیطار). رازی در حاوی آورده که آن داروی هندی است و در هیئت به کماه خشک مشابهت دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ). رنگ آن میانه ٔ سیاهی و سرخی است و نرم دست است و مانند کماه است اگر تلخ نباشد، آن را از هند آورند. در دویم گرم و خشک و جهت فالج و لقوه و نسا و دردهای پشت و بلغم غلیظ و کیموسات محترقه نافع است و دردسر آردو مصلح آن امرود است و شربت آن تا ده مثقال بود. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ) . ورجوع به شاتل و مفرادت ابن البیطار، ترجمه لکلرک و مخزن الادویه و الفاظ الادویه و اختیارات بدیعی شود.
ترجمه مقاله