ترجمه مقاله

شالگ

لغت‌نامه دهخدا

شالگ . [ ل َ ] (اِ) آن باشد که شخصی را در عوض دیگری بجهت طلبی که از دیگری دارد بگیرند. (برهان قاطع). رجوع به شالنگ و شاکمند شود. || برجستن و فروجستن شاطران و پیاده روان را نیز گویند. (برهان قاطع). شلنگ .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به شلنگ و شلنگ تخته شود. || گلیمی را نیز گفته اند که در زیر فرشها دوزند. (برهان قاطع). رجوع به شال و شالنگ شود.
ترجمه مقاله