ترجمه مقاله

شالی

لغت‌نامه دهخدا

شالی . (اِ) شالی زار را گویند که برنج زار باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). || در مازندران زراعت برنج را شالی گویند. (فرهنگ نظام ). || دانه ٔ برنج که در پوست باشد و نام دیگرش شلتوک است . (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برنج از پوست بیرون نیامده و آن را شلتوک گفته اند. (انجمن آرا). در سانسکریت شالی بمعنی برنج و غلات مشابه آن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
شالی سرتیز ندانم که چیست
کاب گذشتش ز سر آنگاه زیست .

امیرخسرو.


ترجمه مقاله