ترجمه مقاله

شاهرخ میرزای افشار

لغت‌نامه دهخدا

شاهرخ میرزای افشار. [ رُ ی ِ اَ ] (اِخ ) فرزند رضاقلی میرزا نواده ٔ نادرشاه است و مادرش دختر شاه سلطان حسین صفوی بوده . پس از قتل ابراهیم خان برادرزاده ٔ نادرشاه بحکومت نشست ولی بدست شخصی بنام سیدمحمد (که او نیز خود را منسوب به صفویه میدانست ) کور شد زیرا سید محمد در صدد بود که بنام سلیمان شاه تخت و تاج را تصاحب کند ولی شاهرخ به یاری یوسف علی یکی از سردارانش مجدداً بر تخت نشست و سلیمان شاه کشته شد و چندی بعد دوسردار دیگر جعفر و میرعالم متحد گشتند و یوسفعلی رامغلوب و به قتل رساندند و شاهرخ را بزندان افکندند در آن هنگام احمدخان ابدالی به خراسان لشکر کشید و خراسان را در دست احفاد نادر باقی گذارد و شاهرخ را پادشاه آن حدود کرد. مقارن این زمان بود که قدرت آغامحمدخان قاجار رو به افزایش نهاد و در سال 1210 هَ . ق . که بر تخت سلطنت نشست جز شاهرخ شاه افشار و پسرش مدعی دیگری نداشت لذا پس از جلوس بر تخت سلطنت مهمترین اقدام او برانداختن خاندان افشار بود و بدین عزم در اوائل بهار آغامحمدشاه از راه معمولی تهران به مشهد حرکت کرد و در این هنگام فقط مشهد و خراسان شمالی زیر نفوذ شاهرخ و پسرش نادر بود. حکام محلی خراسان که فقط اطاعت ظاهری از نادرمیرزا فرزند شاهرخ داشتنداز ترس یکایک به اردوی محمد شاه ملحق شدند. پسر شاهرخ چون تاب مقاومت در خود ندید مشهد را رها کرد و به افغانستان رفت و شاهرخ نابینا را همچنان در مشهد باقی گذاشت و شاه قاجار بدون مقاومت وارد مشهد شد و برای دست یافتن به خزاین نادرشاه به هر کس که مظنون میشد او را زیر شکنجه قرار میداد تا آنکه شاهرخ پیر و نابینا را که در آن موقع 63 سال داشت بمنظور بروز دادن محل دفینه های نادری شکنجه داد و شاهرخ هرچه داشت عرضه نمود، سپس او را با عیال و اولادش روانه ٔ تهران نمود و شاهرخ در راه وفات یافت . (ایران در دوره ٔ سلطنت قاجار تألیف علی اصغر شمیم ص 27 و 227) (تاریخ مفصل ایران عبداﷲ رازی ص 422) (تاریخ کرمان ص 317).
ترجمه مقاله