شاهروی
لغتنامه دهخدا
شاهروی . (ص مرکب ) شاه سیما. شاه شکل . شبیه به شاه . زیباروی . که رویی چون شاه دارد. شکوهمند :
بپرسید و گفتش چه مردی بگوی
که هم شاه شاخی و هم شاهروی .
چه مردی بدو گفت با من بگوی
که هم شاهخوئی و هم شاهروی .
بپرسید و گفتش چه مردی بگوی
که هم شاه شاخی و هم شاهروی .
فردوسی .
چه مردی بدو گفت با من بگوی
که هم شاهخوئی و هم شاهروی .
فردوسی .