ترجمه مقاله

شاهورد

لغت‌نامه دهخدا

شاهورد. [ هَْ وَ ](اِ مرکب ) شادورد. شایورد. هاله و طوق و خرمن ماه . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). آن بخار که چون ابری گرد ماه در آمده باشد چون سپری . و گروهی سرایچه خوانند و تازیان هاله گویند. (از آنندراج ) :
یکی همچون پرن در اوج خورشید
یکی چون شاهورد از گرد مهتاب .

(تحفه ٔ اوبهی ).


|| اورنگ پادشاهی . || خوابگاه . || نام هفتم گنج خسرو. || نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء). چهار معنی اخیر در فرهنگهای دیگر دیده نشد.
ترجمه مقاله