ترجمه مقاله

شاه صینی

لغت‌نامه دهخدا

شاه صینی . (اِ مرکب ) لوح ها باشد تُنُک برنگ سیاه که از عصاره ٔ گیاهی کنند و از چین آرند و در دردسر بکار است و طرز استعمال آن این است که قرص را بسایند و گرد آن را بر مواضع دردناک پراکنند. (از ابن البیطار). برگ آن تنبل (تنبول ) و صمغ آن لبان است . (دمشقی ). گیاهی که به ذراعی بالای آن رسد با گلی سرخ و بیخ آن به زردک ماند جز آنکه بیخ شاه صینی رخواست . (یادداشت مؤلف ). عصاره ٔ حنای چینی و گویند عصاره ٔ ریوند است و به الوان مختلف می باشد بعضی برنگ صندل سفید و بعضی مایل بسرخی و بعضی مایل بسیاهی و بعضی مایل بزردی . (مخزن الاویه ). تیره ٔ گیاهی است چینی که برای دردسر نافع است . (از دزی ج 1 ص 717). رجوع به شاه چینی شود.
ترجمه مقاله