ترجمه مقاله

شاه جان

لغت‌نامه دهخدا

شاه جان . (اِخ ) شه جان . نام جایی است که آن را مرو گویند و شهجان نیز خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). نام ولایت مرو باشد.(جهانگیری ). نام ولایت مرو باشد و مرو شهری است قدیم از خراسان . (برهان قاطع). مؤلف انجمن آرا نویسد: مرو را گویند آن را مرو شه جان نیز گفته اند. مرو اعظم بلاد خراسان بود و در میان مرو و نیشابور هفتاد فرسخ است و تا سرخس سی فرسخ و تا بلخ یکصد و دوازده فرسخ وگفته اند که شاهجان و شهجان از برای جلالت مرو گفته اند که بمنزل جان پادشاه است و ظن من این است که مرو شاه جهان بوده نه شاه جان است و حدیث نبوی (ص ) در تعریف مرو مروی است و گفته اند بنای آن از ذوالقرنین بود وتهمورس آن را عمارت کرده و هعای بنت اردشیر بهمن در آنجا بناها کرده و در اسلام بریدة بن الخصیب صحابی آنجا را تصرف کرده و همانجا درگذشته و مدفون گشته است و مدتها دارالملک مأمون عباسی و سلاطین سلاجقه بود و سلطان سنجر در آنجا مدفون است و خزاین متعدد بر جامع آن موقوف بوده است . و در ورود لشکر تاتار خرابی بسیار دید و منهدم شده است و در این روزگار در تصرف امرای بخارا است . (انجمن آرا) (آنندراج ). و امروزه جزء روسیه ٔ است :
شد آواز نشاط و شادکامی
ز مرو شاه جان تا بلخ بامی .

نظامی .


رجوع به مرو و مروشاهجان شود.
ترجمه مقاله