ترجمه مقاله

شاه شاهان

لغت‌نامه دهخدا

شاه شاهان . [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاهی که ممتاز از شاهان دیگر باشد که بارزتر و و برتر از شاهان باشد. که بر شاهان خرد سمت سروری داشته باشد. شاهانشاه . شهنشاه . شاهنشه . شاهانشه :
که با شاه شاهان فلک داد کرد
دل خان خانان بدو شاد کرد.

نظامی .


چو رخت از بر کوه برد آفتاب
سر شاه شاهان درآمد بخواب .

نظامی .


وگر باشد ای یار فرخنده خوی
بجز شاه شاهان تو دیگر مجوی .

سعدی .


رجوع به شاهنشاه شود.
ترجمه مقاله