شاه طغان
لغتنامه دهخدا
شاه طغان . [ طُ ] (اِخ ) طغانشاه . رجوع به طغانشاه شود. || (اِ مرکب ) در بیت ذیل خاقانی ظاهراً کنایه از آفتاب باشد :
شاه طغان چرخ بین با دو غلام روز و شب
کاین قره سنقری کند وان کند آق سنقری .
شاه طغان چرخ بین با دو غلام روز و شب
کاین قره سنقری کند وان کند آق سنقری .
خاقانی .