ترجمه مقاله

شاوغر

لغت‌نامه دهخدا

شاوغر. [ وْ غ َ ] (اِخ ) ولایتی است بر کنار ماوراءالنهر و آنجا بیابان ریگ است و از آن سوی ریگ کافر است و مردم شاوغر بیشتر کرباس باف باشند. (لغت فرس اسدی ): نام ولایتی است از ماوراءالنهر که ساکنان آنجا بیشتر جولاهه باشند و بر یک طرف آن ولایت بیابان ریگ است که کافران در آن مقام دارند. (برهان قاطع). ولایتی است در ماوراءالنهر که از پس آن بیابانی است ریگستان که کافران در آن مقام دارند و مردم شاوغر اکثر جولاه باشند. (فرهنگ سروری ) (از فرهنگ اوبهی ). نام بلاد ترک است . (از معجم البلدان ) :
روزم از دردش چو نیمشب است
شبم از یادش چون شاوغرا .

ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ).


ترجمه مقاله