ترجمه مقاله

شاپورخواست

لغت‌نامه دهخدا

شاپورخواست . [ خوا / خا ] (اِخ ) یکی از شهرهای لِر کوچک . (نزهة القلوب ص 171و 172) (تاریخ گزیده ص 557). در فارسنامه ٔ ابن البلخی بنای آن بشاپوربن اردشیر نسبت داده شده و آمده است که این شاپورخواست پهلوی الاشتر است . (فارسنامه چ لیسترنج و نیکلسون ص 63). و ایضاً رجوع بهمین کتاب ص 116 شود. نام شهری است از ولایتی واقع در بین خوزستان و اصفهان ، در بیست فرسخی نهاوند و شهر لوز بین این شهر و خوزستان است . (مراصد الاطلاع ص 208 ذیل سابورخواست ). شاپورخواست ، که جغرافی نویسان عرب آن را سابور خواست نوشته اند، نیز از زمان ابن حوقل بسبب خرماهای خود معروف بوده است . در قرن چهارم شاپورخواست و بروجرد و نهاوند تحت سلطه ٔ حسنویه ، پیشوای کرد که دولت خود را در دینور مستقر ساخته بود درآمد. بدر، پسر حسنویه ، اموال خود را که در سال 404 هَ . ق . به دست دیالمه افتاد، در قلعه ٔ شاپورخواست که دزبز نام داشت و از حیث استحکام با قلعه ٔ معروف سرماج برابر بود نگاه میداشت . در قرن پنجم نام شاپورخواست در تواریخ اعمال سلجوقیان مکرر بمیان آمده و در سال 499 اتابک منکربرس این شهر و همچنین نهاوند و الیشتر را متصرف گردید. در اوایل قرن هشتم حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده چنین ذکر نموده که در لر کوچک سه شهر معمور بود: بروجرد و خرم آباد و شاپورخواست و این شهر آخری اگرچه زمانی شهری بزرگ و بسیار آباد و مرکز دولت بوده و طوایف مختلف در آنجا مسکن داشته اند اما در این زمان بحال خراب افتاده بصورت شهر ساده ای در آمده است و در خصوص محل آن گوید که آن طرف (جنوب ) بروجرد راه (که از نهاوند می آید و به اصفهان میرود) دو شعبه می شود: شعبه ٔ راست به شاپورخواست و شعبه ٔ چپ که جاده اصلی است ، به سمت مشرق بکرج ابودلف میرود. این گفته با قول ابن حوقل و مقدسی نیز مطابقت دارد زیرا ابن حوقل گوید از نهاوند تا الاشتر ده فرسخ (بطرف جنوب ) و از الاشتر تا شاپورخواست دوازده فرسخ و از آنجا تا لر (بزرگ ) یعنی تاصحرایی که در شمال دزفول است سی فرسخ است . مقدسی اضافه کرده است که از شاپورخواست تا کرج ابودلف چهار منزل و از شاپورخواست تا لر نیز چهار منزل است . (سرزمینهای خلافت شرقی صص 217 - 218). و رجوع به تاریخ گزیده ص 552 و 553 و مجمل التواریخ و القصص صص 64، 399 - 401 و شابرخواست و سابرخواست و سابور خواست شود.
ترجمه مقاله