ترجمه مقاله

شاکیة

لغت‌نامه دهخدا

شاکیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث شاکی . دادخواه . رجوع به شاکی شود. || مرد با سلاح و تیز: رجل شاکیةالسلاح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد با زین افزار جنگ . زیناوند. تمام سلاح . غرق در یکصد و چهارده پارچه سلاح رزم . رجوع به شاکی السلاح شود.
ترجمه مقاله