ترجمه مقاله

شبکوک

لغت‌نامه دهخدا

شبکوک . [ ش َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شبکو. شبکوکا. شبکوکه . نوعی از گدایی باشد و آن چنان است که شبها بر بالای مناری یا پشته ای یا درختی که در میان محله واقع باشد برآیند وبه آواز بلند یک یک از مردم محله را نام ببرند و دعاکنند تا به ایشان صدقه بدهند. (برهان ) :
همچو شبکوکی کنم من ذکر و بانگ
تا رسد از بامهایم نیم دانگ .

مولوی .


زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک خرمن گدای .

سعدی .


رجوع به شبکو شود. || ساعت که مبداء آن شب هنگام گیرند و میزان کنند و گذارند تا کار کند.
ترجمه مقاله