ترجمه مقاله

شبیه

لغت‌نامه دهخدا

شبیه . [ ش َ ] (ع ص ، اِ) همانند. مثل . یقال : «هذا شبیه ذاک »؛ این مانند آن است . (از اقرب الموارد). مانند. (متن اللغة) (منتهی الارب ). نظیر. شبه . همچون . همال . تا. چون . ند. همتا. ج ، اشباه :
نمتک و بسد نزدیکشان یکی باشد
از آن که هر دو به گونه شبیه یکدگرند.

قریع.


ترجمه مقاله