شبی
لغتنامه دهخدا
شبی . [ ش َ ] (ص نسبی ) هر چیز که آن را به شب نسبت دهند. (برهان قاطع) :
سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست
جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی .
- ستارگان شبی ؛ کواکب لیلی ، مقابل روزی . (فرهنگ فارسی معین ).
سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست
جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی .
حافظ.
- ستارگان شبی ؛ کواکب لیلی ، مقابل روزی . (فرهنگ فارسی معین ).