ترجمه مقاله

شب اندر روز

لغت‌نامه دهخدا

شب اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست و چهار ساعت شبانه روز. شب و روز در یکدیگر فرورفته . || کنایه از روشنایی و تاریکی باشد. || نام نوعی از پارچه ٔ ابریشمی سیاه وسفید در هم بافته بود که آن را روز و شب هم میگفتند. (فرهنگ نظام ). نوعی از جامه ٔ ابریشمی که سیاه و سفید باشد. (غیاث اللغات ). نوعی از جامه ٔ ابریشمی که سیاه و سفید در هم بافند و آن چند قسم است . (آنندراج ). جامه ٔ ملون . پروز : محرمان شب اندر روز والچی محرمات و خاتون شرب و دایه تافته و بر دایه ٔ قطنی سلام بخوانند نگار شاه نرمدست سلام بخواند اندر روز. (دیوان البسه نظام قاری ص 146)... و بعضی منسوخ به مقتضای وقت و روز مانند علم جامه و هزار بخیه و مدفون و شب اندر روز. (دیوان نظام قاری ص 138). بر قامت دولتش لیل و نهار جامه ٔ... شب اندر روز. (آنندراج ).
ترجمه مقاله