ترجمه مقاله

شتابی کردن

لغت‌نامه دهخدا

شتابی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتابیدن . به طور عجله و به زودی کاری کردن . (از ناظم الاطباء). اِدلیلاء. اِغتِلا. اِهرِماع . اِهناف . تَقَرﱡب . تَهنیف . شَغشَغَة. قَطرَبَة. کَنهَفَة. مَلمَلَة. نَقث : تَلَمُز؛ شتابی کردن در رفتار. اِجهاد؛ شتابی کردن پیری و بسیار گردیدن آن . اِدرِنفاق ؛ شتابی کردن در رفتار. اِهباذ؛ شتابی کردن در رفتن و پریدن . اِهذاب ؛ شتابی کردن در دویدن و پریدن و در سخن . تَمَطُر؛ شتابی کردن مرغ وقت فرود آمدن . اِقبان ؛ شتابی کردن در دویدن بی ترس و بیم . طَأطَاءَة؛ شتابی کردن در خرج مال .فَصفَصَة؛ شتابی کردن در کلام . کَفیت . کِفات . کِفتان و کَفت ؛ شتابی کردن مرغ در پریدن و دویدن . مُهابَذَة؛ شتابی کردن در رفتن و پریدن . هَتهَةَ؛ شتابی کردن در سخن . هَطهَطَة؛ شتابی کردن در رفتار و کار. هَکَف ، شتابی کردن در رفتن یا در دویدن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله