ترجمه مقاله

شترخان

لغت‌نامه دهخدا

شترخان . [ ش ُ ت ُ ] (اِ مرکب )اشترخان . طویله ٔ شتر. خوابگاه شتران . شترخانه . مناخ . طویله ٔ بزرگ برای شتر و غیره . باره بند. جای مهتر وشتر و چاروا. (یادداشت مؤلف ). محلّی که شتران را در آنجا مسکن و غذا دهند و نگهداری کنند :
بحر از موج وقت احسانش
میدهد یاد از شترخانش .

سلیم .


قدغن حمامها و یخچالها و آوردن هیمه ٔ زمستانی به جهت مطبخ و غیره همگی را باید ناظردر وقت خود به قدر اخراجات سالیانه حاضر کند و جو وکاه به جهت اخراجات طوایل و شترخان سرانجام کند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 11). و رجوع به اشترخان شود.
ترجمه مقاله