ترجمه مقاله

شتل

لغت‌نامه دهخدا

شتل . [ ش َ ت َ ] (اِ) مخفف شتلی . آن قسمت از زری که از قمار برده باشند و به حاضران مجلس دهند. (از برهان ). آنچه حریف برده از برد خود به حضار مجلس قمار دهد. در فرهنگ اظفری این لغت ترکی ضبطشده است . (فرهنگ نظام ). دستخوش . دست لاف :
تلاش کام ندارم برای خویش سلیم
که مدعای من از نقش دادن شتل است .

سلیم .



- امثال :
از بدقمار هر چه ستانی شتل بود.
|| کانیات (در تداول عامه کانیوت ). کاسه کوزه . پولی که در هنگام قمار در قمارخانه برنده ٔ بازی باید به صاحب خانه و اداره کننده ٔ قمار بپردازد و گیرنده ٔ شتل مسؤول تنظیم برد و باخت بازی کنندگان است و اگر فرضاً قماربازی پولی باخت و نداد، یا نداشت که بدهد، برنده به گیرنده ٔ شتل مراجعه میکند و پول خود را از او دریافت میدارد و او خود داند با بدهکار و بازنده و چنانکه گفته شد این پول را «کانیات » به تقدیم نون بر یاء و «کاسه کوزه » نیز میگویند و گیرنده ٔ شتل «کاسه کوزه دار» خوانده میشود که برای آسانی تلفظ کلمه ٔ «دار» را نیز حذف مینمایند. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
ترجمه مقاله