ترجمه مقاله

شتو

لغت‌نامه دهخدا

شتو. [ ش َت ْوْ ] (ع مص ) در شتا اقامت گزیدن در شهری . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). زمستان به جایی مقیم شدن . (المصادر زوزنی ). زمستان به جایی ایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). قشلاق کردن .(یادداشت مؤلف ). || قحطی رسیدن قوم را به زمستان . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || سرد شدن زمستان . (از اقرب الموارد). || داخل شدن کسی در زمستان .
ترجمه مقاله