شخاللغتنامه دهخداشخال . [ ش َ ] (اِمص ، اِ) شخا باشد که خراش و خلیدن است . (برهان ). خراش و ریش . (فرهنگ سروری ) (از رشیدی ). || فروریختن چیزی است به جایی . (برهان ).