ترجمه مقاله

شرابی

لغت‌نامه دهخدا

شرابی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به شراب . (یادداشت مؤلف ). || آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره . معتاد بشراب . آلوده ٔ به شراب . (یادداشت مؤلف ).
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع ، شرابخوار دائم . (یادداشت مؤلف ).
|| شراب ساز. شراب فروش . (از یادداشت مؤلف ). || شرابدار. (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). ساقی . (آنندراج ) :
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو بر آن خم نبید.

منوچهری .


|| به رنگ شراب . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله