ترجمه مقاله

شربة

لغت‌نامه دهخدا

شربة. [ ش َ ب َ ] (ع اِ) صاحب تاج العروس گوید: شربة مقدار سیراب شدن از آب است مانند حسوة و غرفة و لقمة. یک مقدار خوردنی از آب و جز آن . (منتهی الارب ). جرعه . شربت . || آنچه را که یک دفعه آشامند.(از اقرب الموارد). یکبار خوردن . (منتهی الارب ). || شربت . در اصطلاح پزشکی از این لفظ مفهوم تناول اراده شود و خواه آن شی ٔ جامد باشد یا مایع و ازاین جهت است که گویند: شربتی از فلان دوا یک مثقال است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || خرمابن که از دانه روید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله