ترجمه مقاله

شرط

لغت‌نامه دهخدا

شرط. [ ش ُ ] (ع اِ) نشانی و علامت . (از غیاث اللغات ). در اصل بمعنی علامت است . (از سروری ) . || باد موافق و این عربی است بمعنی علامت ، چون این باد علامت نجات کشتی است بدان موسوم شد. (از سروری ). این باد موافق را شرط از همین جهت گویند که علامت روان شدن جهاز و دور شدن طوفان است . (از غیاث اللغات ). || (مص ) نشتر زدن حجام . (از غیاث بنقل از میر نور اﷲ شارح گلستان ).
ترجمه مقاله