ترجمه مقاله

شرعه

لغت‌نامه دهخدا

شرعه . [ ش ِ ع َ ] (ع اِ) آبشخور. آبشخوار : شرعه ٔ ممالک او از شوائب کدورت صافی شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 5). از شرعه ٔ لطفت و صحیفه ٔ کرمت به شربتی آب حیات و فصلی از باب نجات بهره مند شوم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 188). شرعه ٔ شریعت ازغبار بدعت نگاهداشتی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 398).
ترجمه مقاله