ترجمه مقاله

شرور

لغت‌نامه دهخدا

شرور. [ ش َ ] (از ع ، ص ) بدکار. شریر. در تداول عامه ٔ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده ، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است . (از یادداشت مؤلف و نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است ؛ یعنی زیاد شیطانی و مردم آزاری می کند. هرگاه این صفت در مورد آدمهای بزرگسال استعمال شود به معنی چاقوکش و دعواکن و اهل نزاع است . عمل این گونه اشخاص را نیز در عرف عام «شرارت » می گویند. (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به شریر شود.
ترجمه مقاله