ترجمه مقاله

شسن

لغت‌نامه دهخدا

شسن . [ ش َ ] (اِ) صدف . (ناظم الاطباء). صدف را گویند که گوش ماهی باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || نامیه و هر چیز قابل نمو و افزایش . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || نیشکر. || خار ترنجبین . (ناظم الاطباء) (برهان ). || رحم و زهدان . (ناظم الاطباء). رحم را نیز گفته اند که بچه دان باشد و به جای حرف ثانی شین هم بنظر آمده است . (از برهان ).
ترجمه مقاله