ترجمه مقاله

شعث

لغت‌نامه دهخدا

شعث . [ ش َ ع َ ] (ع مص ) ژولیده موی شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).درهم گردیدن موی و مانند نمد شدن از جهت روغن نمالیدن و پاکیزه نکردن آن . (ناظم الاطباء). پراکنده موی شدن . (یادداشت مؤلف ). || چرک گردیدن سر و بدن . || غبارآلوده شدن سر و لاشه ٔ کسی و چرک گردیدن آن . || ریش گردیدن . و قولهم : من قلم اظفاره لم تشعث انامله ؛ هرکس بچیند ناخنهای خود را ریش نمی گردد انگشتهای او. (از ناظم الاطباء). || انتشار یافتن امر کسی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله