شعربارهلغتنامه دهخداشعرباره . [ ش ِ با رَ / رِ ] (ص مرکب ) شعردوست . بسیار عاشق شعر. (یادداشت مؤلف ) : رفیقی داشتم عالی ستاره دلی چون آفتاب و شعرباره .عطار.