شعری
لغتنامه دهخدا
شعری . [ ش ِ / ش َ ] (اِخ ) ممال شِعْری ̍. (یادداشت مؤلف ). ستاره ٔ شِعْری ̍. (ناظم الاطباء) :
سهیل از شَعر شکّرگون برآورد
نفیر از شعری گردون برآورد.
- شعری یمان ؛ شعرای یمانی :
داده هزار اخترم نتیجه ٔ خورشید
آن بگهر شعری یمان صفاهان .
و رجوع به شعری ̍ شود.
سهیل از شَعر شکّرگون برآورد
نفیر از شعری گردون برآورد.
نظامی .
- شعری یمان ؛ شعرای یمانی :
داده هزار اخترم نتیجه ٔ خورشید
آن بگهر شعری یمان صفاهان .
خاقانی .
و رجوع به شعری ̍ شود.