ترجمه مقاله

شعلة

لغت‌نامه دهخدا

شعلة. [ ش ُ ل َ ] (ع اِ) شعله . سپیدی در دم اسب و پیشانی و پس سر آن . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شَعَل شود. || هیمه ای که در آن آتش درگرفته باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زبانه ودرخشش آتش . ج ، شُعُل . (منتهی الارب ). ج ، شُعَل ، شُعَلات ، شُعول . (ناظم الاطباء). درخشش و زبانه ٔ آتش . به فتح خطاست . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). پاره ٔ آتش که می درخشد. (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). زبانه . زبانه ٔ آتش . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شعله شود.
ترجمه مقاله